گذری بر زندگانی علامه ابو ریحان بیرونی رح

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
                                  گذری بر زندگانی علامه ابو ریحان بیرونی رح
    
ابوریحان بیرونی یكی از علمای بزرگ اهل سنت بوده كه در قرون چهارم و پنجم هجری می زیسته اما متاسفانه همچون دیگر بزرگان سنی مذهب ایرانی شخصیت واقعی ایشان بر بسیاری از مردم پنهان مانده است . او به سال 362 هـ (973 م) در یكی از روستاهای شهر خوارزم دیده به جهان گشود و چون این قریه خارج از شهر خوارزم بود ایشان به بیرونی مشهور شدند .
اما آنچه كه در بعضی از كتب آمده كه «بیرونی» شهری است در سِند هیچگونه سند علمی ندارد و همه علمای محقق بر آنند كه «بیرونی» یكی از روستاهای خوارزم است و نام قدیمی آن كاث می باشد بعدها حكومت ازبكستان برای تجلیل از ابوریحان بیرونی این شهر را به نام ایشان ثبت نمود .
زندگی این دانشمند بزرگ اسلام را می توان به دو دوره تقسیم كرد : دوره اول آن از بدو تولد ایشان تا سال 408 هـ كه در خوارزم و گرگان به سر می بردند و دوره دوم از هنگام سفرش به غزنه همراه با سلطان محمد غزنوی آغاز و تا وفاتش ادامه می یابد .
متاسفانه مطالب زیادی در رابطه با زندگی این دانشمند در دست نیست اما آنچه از شعرهایی كه به ایشان منسوب است بر می آید كه او در خانواده ای معمولی می زیسته و این احتمال نیز می رود كه در همان كودكی از سایه پدر و مادر محروم گشته باشد .
بیرونی از زمان كودكی علاقه زیادی به كسب علم و دانش داشت ، چنانچه زبان یونانی را در مدت كوتاهی از یك فرد یونانی و سوال كردن نام درختان و اشیاء محیط اطرافش از او فرا گرفت . همچنین در بسیاری از علوم از ابونصر منصور بن علی عراقی بهره برد ؛ از دیگر اساتید برجسته ایشان می توان به عبدالصمد بن عبدالصمد اشاره داشت (آنگونه كه در مجمع الادباء یاقوت آمده است) .
ایشان از زكاوت و هوش سرشاری بهره مند بود و به همین علت در عنفوان جوانی پله های ترقی را یكی پس از دیگری می پیمود ، در هیجده سالگی در شهر خوارزم به رصد و فلكیات می پرداخت بر اثر همین استعداد خدادادی بود كه مورد توجه و دعوت حكام (امراء) قرار گرفت . ابتدا به حكومت آل عراق ملحق گشته و بعد از سقوط آن به آل مأمون در خوارزم پیوست ، وی در این زمان همچنان به مطالعات خود در علم نجوم ادامه می داد .
به سال 389 به دعوت حاكم گرگان قابوس بن و شمگیر كه خود عالم و ادیب توانایی نیز بود به آنجا رفت ، اما بر اثر اختلافاتی كه با او پیدا كرد آنجا را ترك كرده و به سال 400 هـ نزد امیر آل مأمون ابوالعباس مأمون بن مأمون بازگشت ، امیر او را مورد اكرام و عنایت خویش قرار داده و او را به عنوان مشاور خود انتخاب نمود .
بعد از حمله سلطان محمود و سقوط حكومت آل مأمون به جمع علمای غزنه در سال 408 هـ پیوست .
در همین زمان بود كه بیرونی همراه با سلطان محمود بارها به هندوستان سفر كرده و از بسیاری از شهرهای آنجا از جمله ، سند ، پنجاب ، كشمیر دیدن كرده و زبان علمی سانكریت و بسیاری از دیگر لغات و لهجه های محلی آنجا را فرا گرفت همچنین بسیاری از علوم فلسفی یونان و دیگر علوم یونانی را در هند فرا گرفت و نتیجه این سفرها كتاب معروفش بنام (ما للهند من مقولة) است .
بعد از وفات سلطان محمود در سال 431 هـ در غزنه مانده و به كار تالیف و ادامه تحقیقات خود در علم نجوم پرداخت همچنین طراحی و ساخت برخی از آلات علمی از جمله قبله نما و دماسنج را در همین زمان به پایان رسانید .
ایشان كتابش (الجماهیر فی معرفة الجواهر) را به نام سلطان مودود و كتاب دیگرش در فكلیات (قانون مسعودی) را به نام سلطان مسعود نامگذاری كرد .
اما نكته ای كه در زندگی ابوریحان بیرونی باید مورد توجه قرار داده شود . معتقدات مذهبی و نظریات قومی ایشان است كه بسیاری از دانشمندان شرقی و غربی مواقف ستیزه گرانه ای در این زمینه ها با بیرونی دارند و متاسفانه بر خلاف حقیقت حركت كرده و این عالم فرزانه سنی مذهب را به اتهاماتی واهی از جمله تشیع و عصبیت ایرانی و میل داشتن به مانویت متهم ساخته اند . اما اگر كسی با دیدی باز به كتب و نظریات او بنگرد خواهد دید كه همه این اتهامات بی مورد و نا به جا هستند از جمله سخنان ایشان كه این اتهامات را رد می كند . سخن ایشان در كتابش الصیدنة فی الطب كه می گوید : « دین ما و دولت عربی همانند دو بال هستند كه بر یكی قوت الهی و بر دیگری حكومت اسلامی (سماوی) حاكم است و چه بسیار بودند اقوامی از دیلم و غیره كه برای جنگ با حكومت اسلامی به پا خواستند اما هیچكدام به هدف شوم خود نرسیدند ، تا زمانی كه اذان در گوشها طنین انداز است و نمازهای پنج گانه بر پا می گردد و نمازگزاران در صفهای راست و استوار پشت امام به ادای این فریضه الهی می پردازند و خطبه های اصلاحی برای نمازگزاران در نمازهای جمعه برای عامه مردم برگزار می گردد قلعه اسلام دچار تزلزل نخواهد گشت » .
اما در مورد اتهام ایشان به تشیع باید گفت كه ایشان در بسیاری از كتب خویش به نقد این مذهب پرداخته ، از آن جمله می توان به رد كردن ایشان روایت : « برگرداندن خورشید برای سیدنا علی مرتضی كه نماز عصر را بخوانند » اشاره كرد همچنین در جائی دیگر از همین كتاب به عقیده شیعه بر رویت هلال به طریق حسابی خاص اعتراض صریح وارد كرده می گویند : « بر این چیز كه ذكر كردیم عمل می كند فرقه باطنی منتسب به شیعه آل و گمان می برد كه آن از اسرار نبوت است » و مثل این سخنان از یك فرد شیعه مذهب آن هم در جرگة قابوس بن دشمگیر (شیعه مذهب) بسیار از عقل به دور می باشد و هم ركابی ایشان با سلطان محمود غزنوی كه خود پادشاهی سنی بود دلیلی دیگر بر سنی بودن این دانشمند و رد اتهام تشیع و ... است .
بیرونی در سه دهه اخیر قرن چهارم و 4 دهه اول از قرن پنجم می زیسته این عصر با وجود اینكه عصر اختلافات سیاسی و فروپاشی خلافت عباسی در بغداد بود در عین حال یكی از عصرهای طلائی علم دانش بوده و دولتهای كوچك جدا شده از خلافت عباسی همواره به علم و علما ارج می نهادند و آن رسالتی را كه خلافت عباسی در قبال علم و دانش انجام می داد ادامه دادند .
بر اثر اختلافاتی كه بیرونی با برخی از حكام عصر خویش داشت مجبور شد قسمتی از زندگی پربار خود را خانه به دوش شود و از جائی به جای دیگر نقل مكان كند ، اما این مشكلات چیزی نبود كه او را از فعالیتهای علمیش باز دارد .
از هم عصران ابوریحان می توان به ابن سینا و ابن هیثم اشاره داشت اما مورخ معروف جورج سارتن به علت مقام شامخ ابوریحان و برتری او به دیگر هم عصرانش این دوره را به عصر بیرونی نامگذاری كرده است .
این ستاره فروزان جهان اسلام به سال 440 هـ در 77 سالگی در شهر غزنه چشم از جهان فرو بستند .
انا لله و انا الیه راجعون


منبع : مجله البعث الاسلامی





لینک ثابت


برچسب ها : گذری بر زندگانی علامه ابو ریحان بیرونی رح ,
بازدید : 724
[ 18 مهر 1389 ] [ 17:0 ] [ نویسنده : حافظ ] | نظرات ()
مطالب متفرقه
نظر بدهید
نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







این نظر توسط سیامک در تاریخ 1393/4/9/1 و 16:59 دقیقه ارسال شده است

<-CommentGAvator->

ابوریحان اهل سنت بوده
مولوی عمر خیام سعدی عطار و خوارزمی هم اهل سنت بودند

این نظر توسط رضا در تاریخ 1393/3/19/hafez و 13:10 دقیقه ارسال شده است

<-CommentGAvator->

با سلام . من نمیگویم مذهب بیرونی چه بوده اما شما چطور به حدیث جعلی برگردان ن خورشید اشاره میکنید که مورد قبول شیعه نیست و هر شیعه آن را رد میگند و از اسراییلیات است . ودوم اینکه ایشان در مورد مذهب باطنی پنتسب به شیعه نظر دادند نه خود شیعه بهتر است نظر خود شیعه را در مورد آنها مطالعه بفرمایید برادر پس نظرات ایشان دقیقا مطتبق با شیعه بوده نه نفی آن سوم همرکابی با سلطان چه ارتباطی به مذهب دارد چرا که سلاطین مسلمان همراهانی مسیحی و یهودی هم داشنه اند اما هیچکس آنها را مسلمان ندانسته.

نمایش کلیه نظرات



.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آراد